برچسب : نویسنده : dedoml0 بازدید : 59
برچسب : نویسنده : dedoml0 بازدید : 110
برچسب : نویسنده : dedoml0 بازدید : 88
انقدر سوت و کور بود
که درش را تخته کردم
هیمنجا را میگویم
همین خانه ساکت و بی مهمان را
همینجا که نه صاحب خانه را حالیست برای نشستن و نگاشتن
و نه مهیمان و رهگذری را میلی
که به در بکوبد و شوق دیدار در دل ها تازه کند
هنوز پا برجاست خانه
اما صاحب خانه گوشه عزلت گزیده و نوای غربت سر داده
لیک سروها هرگز نمی میرند
و او خویشاوندی دوری با سرو ها دارد
روزمرگی های زندگی من........برچسب : نویسنده : dedoml0 بازدید : 84
فصل هایم یکسان شده اند گاهی می اندیشم نه ذوق بهار و نه گرمای تابستانی و و نه رنگین کمان پاییز و نه سپیدی زمستان را سالهاست آنگونه که باید درک نکرده ام
سالهاست فصل ها را نفس نکشیده ام و حس نکرده ام
حتی گاه یادم می اید که پاییز با آن همه جلوه رنگین و زرد و نارنجی اش جیغ کشیده رو سفیرکشان رفته و من حتی یک برگ افتاده از درخت را هم ندیده ام!
روزمرگی های زندگی من........برچسب : روزمرگی, نویسنده : dedoml0 بازدید : 60
برچسب : بازنشستگی, نویسنده : dedoml0 بازدید : 46
برچسب : توهمات, نویسنده : dedoml0 بازدید : 25
برچسب : نویسنده : dedoml0 بازدید : 50